این سه مرد
روزی را به یاد دارم که در شعبه ۵ دادگاه عمومی کاشان پروندهای را مطالعه میکردم و در همین حین نیز با مدیر دفتر که مرد خوش صحبتی است از هر دری گفتگو میکردیم.
در اثنای گفتگو یکی از رؤسای سابق دادگستری کاشان که پس از بازنشستگی وکیل شده بود وارد دفتر شد و من که تمایلی به ارتباط با وی را نداشتم با یک سلام خودم را به خواندن پرونده مشغول کردم.
او جلوی میز رفت و از مدیر دفتر که مشغول خواندن یک نامه اداری شده بود سوالی پرسید، مدیر سرش را بلند کرد و با تندی و عصبانیت گفت: «نمیبینی کار انجام میدهم! برو بیرون نوبتت که شد صدات میکنم».
وقتی وی بیرون رفت نتوانستم سکوت کنم، گفتم؛ فلانی این آقا زمانی رئیس شما بود این رفتار شایسته نبود! او گفت: صدها بار این کار را با کارمندانش انجام داده و این تلافی یکی از آنها بود...این خاطره را دور روز قبل در دادگستری در حضور همان کارمند به مناسبت اتفاقاتی که اخیراً در دادگستری کاشان افتاده برای دو تن از همکارانم تعریف کردم....
ماجرای بعدی را خبرها از تودیع استاندار اصفهان پس از روی کار آمدن آقای روحانی روایت کردند که؛ استاندار سابق در هنگام خارج شدن از سالن، در حالی که بغضآلود بود و اشکهای خود را پاک میکرد، با یکی از جانبازان و کارمندان سابق استانداری مواجه شد که با صدای بلند گفت: آقای «ذاکر» حالا گریه میکنید؟ یادتون رفته جلو مراسم ختم آقا (اشاره به مرحوم آیتالله طاهری) را در مسجد سید گرفتید؟ و مردم را کتک زدید و اشک مردم را درآوردید؟ باید به فکر امروز میبودید. +
نمونه بعدی هم تغییر مدیر جهاد کشاورزی کاشان بود که باز هم خبری از این جلسه تودیع حکایت میکند که؛ در پایان مراسم، یکی از فعالان بخش کشاورزی در حضور همه جلو رفت و گفت: «دیو چو بیرون رود فرشته درآید!» +
بگذریم که این برخوردها نیز میگذرد اما «دعوایی که حواله به روز حساب شد» چگونه خواهد گذشت!
- ۹۳/۰۱/۲۵